( اسم ) ۱ - اندوه غم . ۲ - شاخه شعبه جمع : اشجان شجون .
جمع شجنه
جمع شجنه
شجن . [ ش َ ] (ع اِ) راه وادی یا راه در اعلای وادی . (منتهی الارب ). ج ، شُجون .
شجن . [ ش َ ] (ع مص ) بازداشتن حاجت کسی را از کاری . (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || اندوهگین کردن کسی را از کاری . (منتهی الارب ). اندوهگین کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). شجون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به شجون شود.
شجن . [ ش َ ج َ ] (اِ) شجلیز است که سرمای سخت باشد. (برهان ). رجوع به شجام و شجد شود.
معزی .
سوزنی .
شجن . [ ش َ ج َ ] (ع مص ) اندوهگین شدن . (منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). شُجون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به شجون شود.
شجن . [ ش ُ / ش ِ ] (ع اِ) ج ِ شجنة. (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به شجنة شود.