صلایه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
سنگ پهن وهموارکه درروی آن دارویاچیزدیگربسایند، صلایه کردن: دارویاچیزدیگررابرروی سنگ ساییدن
( اسم ) ۱ - سنگ پهن و هموار و سخت که در روی آن چیزی را بسایند . ۲ - سرو خمره ای .
( اسم ) ۱ - سنگ پهن و هموار و سخت که در روی آن چیزی را بسایند . ۲ - سرو خمره ای .
فرهنگ معین
(صَ یَ یا یِ ) [ ع . صلایة ] (اِ. ) سنگِ پهن و سخت . ، ~ کردن دارو یا هر چیز دیگر را بر روی سنگ یا در هاون کوبیدن .
لغت نامه دهخدا
( صلایة ) صلایة. [ ص َ ی َ ] ( ع اِ ) صلاة. پیشانی. || سنگ پهن بوی سای. ( منتهی الارب ). مدق الطیب و قیل حجر یسحق علیه الطیب او غیره. ج ، صُلی و صِلی . ( اقرب الموارد ). سنگی که بدست گرفته دارو سایند و سنگ پهن که بر آن دارو سایند. ( غیاث اللغات ). یکی از دو سنگ که بدان چیزها سایند و سنگ زیرین را فِهر گویند. ( از بحر الجواهر ).الفهر... یستعمل عند الاطباء للحجر الرقیق الذی تسحق به الادویة علی الصلایة. ( اقرب الموارد ) :
از برگ چون صحیفه بنوشته شد زمین
وز ابر چون صلایه سیمین شد آسمان.
در سرش مغز چو خایسک که خایه شکند.
بازوی عیش نیست حریف صلایه ام.
از برگ چون صحیفه بنوشته شد زمین
وز ابر چون صلایه سیمین شد آسمان.
فرخی.
گرز او مغفر چون سنگ صلایه شکنددر سرش مغز چو خایسک که خایه شکند.
منوچهری.
از غصه جزٔجزء وجودم گره شده ست بازوی عیش نیست حریف صلایه ام.
شیخ کاشی ( از آنندراج ).
صلایة. [ ص َ ی َ ] (ع اِ) صلاة. پیشانی . || سنگ پهن بوی سای . (منتهی الارب ). مدق الطیب و قیل حجر یسحق علیه الطیب او غیره . ج ، صُلی ّ و صِلی ّ. (اقرب الموارد). سنگی که بدست گرفته دارو سایند و سنگ پهن که بر آن دارو سایند. (غیاث اللغات ). یکی از دو سنگ که بدان چیزها سایند و سنگ زیرین را فِهر گویند. (از بحر الجواهر).الفهر... یستعمل عند الاطباء للحجر الرقیق الذی تسحق به الادویة علی الصلایة. (اقرب الموارد) :
از برگ چون صحیفه ٔ بنوشته شد زمین
وز ابر چون صلایه ٔ سیمین شد آسمان .
گرز او مغفر چون سنگ صلایه شکند
در سرش مغز چو خایسک که خایه شکند.
از غصه جزٔجزء وجودم گره شده ست
بازوی عیش نیست حریف صلایه ام .
از برگ چون صحیفه ٔ بنوشته شد زمین
وز ابر چون صلایه ٔ سیمین شد آسمان .
فرخی .
گرز او مغفر چون سنگ صلایه شکند
در سرش مغز چو خایسک که خایه شکند.
منوچهری .
از غصه جزٔجزء وجودم گره شده ست
بازوی عیش نیست حریف صلایه ام .
شیخ کاشی (از آنندراج ).
فرهنگ عمید
سنگ پهن و همواری که بر روی آن دارو یا چیز دیگر می سایند.
* صلایه کردن: (مصدر متعدی ) [قدیمی] ساییدن دارو یا چیز دیگر بر روی سنگ یا در هاون.
* صلایه کردن: (مصدر متعدی ) [قدیمی] ساییدن دارو یا چیز دیگر بر روی سنگ یا در هاون.
سنگ پهن و همواری که بر روی آن دارو یا چیز دیگر میسایند.
〈 صلایه کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] ساییدن دارو یا چیز دیگر بر روی سنگ یا در هاون.
دانشنامه عمومی
از طریق صلایه کردن اندازه ذره ای مواد کاهش یافته و مواد با هم مخلوط می شوند.برای انجام این عمل مواد را در یک هاون مناسب ریخته و با کمک دسته هاون می سائیم
جدول کلمات
سنگی که در روی آن دارو بسایند
کلمات دیگر: