سبک گردیدن یا نرم نرم رفتن نرم دویدن
طمیم
فرهنگ فارسی
سبک گردیدن یا نرم نرم رفتن نرم دویدن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
طمیم . [ طَ ] (ع ص ) سبک گردیدن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || نرم نرم رفتن . (منتهی الارب ). نرم دویدن . (منتخب اللغات ) (تاج المصادر). نرم نرم دویدن . (منتهی الارب ).
طمیم. [ طَ ] ( ع ص ) سبک گردیدن. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). || نرم نرم رفتن. ( منتهی الارب ). نرم دویدن. ( منتخب اللغات ) ( تاج المصادر ). نرم نرم دویدن. ( منتهی الارب ).
طمیم . [ طَ ] (ع ص ) اسپ نیکورو سریع و شتاب . (منتهی الارب ). اسب نیک تیزرو. (منتخب اللغات ). || (اِ) نوعی جامه و پارچه ٔ فاخر : هزار قبای اطلس معدنی و ملکی و طمیم و نسیج و ممزج و مقراضی و اکسون . (چهارمقاله ٔ عروضی ص 20). اطلس و نسیج و اکسون انواع جامه های گرانبهااند و معانی آنها در کتب لغت مذکور است و ممزج بصیغه ٔ اسم مفعول بر وزن معظم گویا جامه ای بوده که از زر ممزوج یا چیز دیگر می بافته اند. ابن الاثیر در ذیل حوادث سنه ٔ 512 هَ . ق . گوید: «و فی هذه السنة اسقط المسترشد باﷲ من الاقطاع المختص به کل جور و امر ان لایؤخذ الا ماجرت به العادة القدیمة و اطلق ضمان غزل الذهب و کان صناع السقلاطون و الممزج و غیرهم ممن یعمل منه [ ای من الذهب ] یلقون شدة من العمال علیها و اذی عظیماً...». و مقراضی نیز چنانکه از سیاق عبارت آتیه استفاده میشود از جامه های گرانبهای فاخر بوده است ولی جنس آن معلوم نیست . در رساله ٔ محاسن اصفهان للمافروخی در عرض کلامی گوید: «فقال فی وصایاه لتتخذ اکفانی من ثوب مقراضی رومی و عمامة قصب مذهبة و ثوب دبیقی مصری فقیل له مه فانه لایصلح للاکفان غیر الثیاب البیض القطنیة فقال العیاذ باﷲ عاشرت خلقه ستین سنة و کنت احضرهم فی الدیباج و الحریر و القصب و انا الاَّن مواف خالقی و رازقی اادثر فی اکفان من هذا الضرب الردی ». اما معدنی و ملکی اگرچه جائی یافت نشد ولی در ضبط آنها اشکالی نیست ، اشکالی که هست در کلمه ٔ طمیم است که نه ضبط آن معین است و نه معلوم است از چه لغتی است و هیاءة بکلمه ٔ عربی مینماید ولی در هیچیک از کتب لغت یافت نشد . (حواشی چهارمقاله ٔ عروضی چ اروپا ص 110).