( اسم ) ۱ - خار پس پای خروس سیخک پشت پای خروس خار خروس . ۲ - شاخ گاو و آهو. ۳ - حصار و هر چه که بدان باز دارند چیزی را و بوی پناه گیرند . ۴ - شبان . ۵ - نیکو سیاست .
صیصه
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(صَ صَ ) [ ع . صیصة ] (اِ. ) ۱ - خار پس پای خروس ، سیخک پشت پای خروس ، خار خروس . ۲ - شاخ گاو و آهو. ۳ - حصار و هرچه که بد ان باز دارند چیزی را و به وی پناه گیرند. ۴ - شبان . ۵ - نیکو سیاست .
لغت نامه دهخدا
( صیصة ) صیصة. [ ص َ ] ( ع اِ ) خار خروس. ( منتهی الارب ). خار پس پای خروس. ( مهذب الاسماء ). سیخک پشت پای خروس. شوکةالدیک. ج ، صیاصی. || شاخ گاو و آهو. ( منتهی الارب ). شاخ گاو. ( ترجمان علامه جرجانی ). || حصار و هر چیز که بدان بازدارند چیزی را و پناه گیرند به وی. || شبان نیکوسیاست. || میخ که بوی خرما را برکنند. || غرواشه بافنده که بدان تارو پود را برابر سازند. ( منتهی الارب ). شوکةالحائک التی یسوی بها بین السداة و اللحمة. ( اقرب الموارد ).
صیصة. [ ص َ ] (ع اِ) خار خروس . (منتهی الارب ). خار پس پای خروس . (مهذب الاسماء). سیخک پشت پای خروس . شوکةالدیک . ج ، صیاصی . || شاخ گاو و آهو. (منتهی الارب ). شاخ گاو. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). || حصار و هر چیز که بدان بازدارند چیزی را و پناه گیرند به وی . || شبان نیکوسیاست . || میخ که بوی خرما را برکنند. || غرواشه ٔ بافنده که بدان تارو پود را برابر سازند. (منتهی الارب ). شوکةالحائک التی یسوی بها بین السداة و اللحمة. (اقرب الموارد).
کلمات دیگر: