(غُ رُ بِ ) ۱ - (اِمص . ) غرنبیدن . ۲ - (اِ. ) آواز مهیب .
غرنبش
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
غرنبش. [ غ ُ رُم ْ ب ِ ] ( اِمص ، اِ ) غرنبیدن. غرنبه. صدای مهیب. ( از فرهنگ شعوری ). آواز بلند و هولناکی که از انسان و یا حیوان برآید. ( ناظم الاطباء ) :
به ویرانی بلخ جنبش کنان
ز طوفان کینه غرنبش کنان.
به ویرانی بلخ جنبش کنان
ز طوفان کینه غرنبش کنان.
مولانا هاتفی ( از فرهنگ شعوری ).
|| رعد و تندر. ( ناظم الاطباء ).فرهنگ عمید
صدای مهیب، بانگ هولناک.
کلمات دیگر: