(غَ زّ ) [ ع . ] (ص . ) بسیار غزو کننده ، بسیار جنگنده .
غزاء
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
غزاء. [ غ َزْ زا ] ( ع ص ، اِ ) نسبت و مبالغه است در غزوه. ( انساب سمعانی ). صیغه مبالغه از غزو به معنی بسیار غزوکننده و جنگنده : و کان الامیر محمد غزاء لاهل الشرک و الخلاف. ( عقدالفرید چ قاهره 1359 هَ.ق. ج 5 ص 257 ).
غزاء. [ غ ُزْ زا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ غازی. ( منتهی الارب ). غزوکنندگان. جنگندگان. رجوع به غازی شود.
غزاء. [ غ ُزْ زا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ غازی. ( منتهی الارب ). غزوکنندگان. جنگندگان. رجوع به غازی شود.
غزاء. [ غ َزْ زا ] (ع ص ، اِ) نسبت و مبالغه است در غزوه . (انساب سمعانی ). صیغه ٔ مبالغه از غزو به معنی بسیار غزوکننده و جنگنده : و کان الامیر محمد غزاء لاهل الشرک و الخلاف . (عقدالفرید چ قاهره 1359 هَ .ق . ج 5 ص 257).
غزاء. [ غ ُزْ زا ] (ع ص ، اِ) ج ِ غازی . (منتهی الارب ). غزوکنندگان . جنگندگان . رجوع به غازی شود.
جدول کلمات
جنگ, پیکار
کلمات دیگر: