( غَ. رِ ) [ ع - فا. ] (ص مر. )سخن چین .
غمزکاره
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
غمزکاره. [ غ َ رَ / رِ ] ( ص مرکب )آنکه کارش غمازی و سخن چینی باشد. غماز :
غمزکاره مباش چون خورشید
تات چون سایه وقف چه نکنند.
غمزکاره مباش چون خورشید
تات چون سایه وقف چه نکنند.
خاقانی.
فرهنگ عمید
کسی که کارش غمازی و سخن چینی است، غماز، نمام.
کلمات دیگر: