جمع شعب ، قبیله بزرگ
( اسم ) جمع شعب قبایل بزرگ .
مرگ غیر منصرف است برای علمیت و تانیث .
( اسم ) جمع شعب قبایل بزرگ .
مرگ غیر منصرف است برای علمیت و تانیث .
شعوب . [ ش َ ] (اِخ ) قبیله ایست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || موضعی است به یمن . (آنندراج ). دهی است به یمن . (منتهی الارب ). کاخی است در یمن . (از معجم البلدان ).
شعوب . [ ش َ ] (ع اِ) مرگ . (مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). مرگ (و آن علم است مَنیّت را و گاه الف و لام درآید او را). (از منتهی الارب ) (آنندراج ). غیرمنصرف است برای علمیت و تأنیث . (از اقرب الموارد) : آه از درد این شَعوب که دلهای جهانیان را شُعوب اندوه و سوگواری ساخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 452).
شعوب . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَعْب . (اقرب الموارد) (ترجمان القرآن ) (مفاتیح ) (ناظم الاطباء) (دهار). ج ِ شَعْب ، بمعنی قبیله ٔ بزرگ . (آنندراج ). و رجوع به شَعْب شود.