کلمه جو
صفحه اصلی

ال محتاج

فرهنگ فارسی

( آل محتاج ) خانواده مشهور که در عهد پادشاهان سامانی و غرنوی متصدی کارهای مهم بودند

لغت نامه دهخدا

( آل محتاج ) آل محتاج. [ ل ِ م ُ ] ( اِخ ) خانواده ای مشهور که در عهد پادشاهان سامانی و غزنوی متصدی کارهای مهم و دارای مناصب عالی بوده اند، حکومت و ولایت چغانیان در ماوراءالنهر بایشان اختصاص داشته است ، نخستین امیر معروف این خانواده ابوبکر محمدبن مظفربن محتاج است که در سال 321 هَ.ق. از طرف امیرنصربن احمد سامانی سپهسالارو حکمران خراسان شده و در سال 329 وفات یافته است.

دانشنامه عمومی

آل محتاج. آلِ مُحْتاج سلسله ای منسوب به محتاج بن احمد که از ۳۲۱ق/۹۳۳م تا حدود ۳۸۱ق/۹۹۱م زیر نظر و نفوذ سامانیان و مدت کوتاهی نیز به استقلال، در بخشهایی از خراسان و ری فرمان راند.
آل فریغون
چغانیان
خاستگاه آل محتاج به روشنی مشخص نیست. اگرچه برخی آنان را از بازماندگان امرای کهن چَغانیان یا صَغانیان ــ شهری در ساحل راست رود جیحون و بالای دره چغانرود یا رود زامل (لسترنج، ۴۶۸) و سُرخانرود کنونی (بارتولد، ۱/۱۸۳) ــ نامبردار به «چغان خدات» (معین، ۱۷۸، به نقل از نفیسی)، همچون «سامان خدات» و «گوزگانان خدات» در روزگار ساسانیان، دانسته اند، ولی به دشواری می توان نظر قطعی در باب نژاد عربی با ایرانی آنها ابراز کرد (فرای، ۴/۱۵۲؛ ایرانیکا، I/۷۶۴). خاصه که گردیزی از امیری به نام «محتاج» از خزاعیان یاد کرده که به دست عبدالجبار بن عبدالرحمن، والی شورشی خراسان در روزگار ابوجعفر عبدالله منصور خلیفه عباسی، کشته شد (صص ۲۷۴، ۲۷۵) و می بایست از بازماندگان فاتحان عرب آن دیار باشد.
از سر سلسله این دودمان، محتاج بن احمد، آگاهی چندانی در دست نیست، جز آنکه از سخن یاقوت حموی (معجم الادباء، ۳/۸۰) می توان دریافت که در چغانیان امارت داشته است. همچنین در باب پسر او مظفر بن محتاج و امارتش در چغانیان، اطلاعی در منابع یافت نشده است. شاید وی در خدمت امیران سامانی می زیسته است.
نخستین کس از آل محتاج که امارت سراسر خراسان یافت. اولین بار در وقایع ۲۹۸ق/۹۱۰م از او در منابع یاد شده است. در آن سال احمد بن اسماعیل سامانی آهنگ تصرف سیستان کرد و سپاهی با امیران بزرگ خود چون ابوبکر محمد بن مظفر و سیمجور دواتی به آن دیار فرستاد و آنان سیستان را از دست معدل صفاری بیرون آوردند (ابن اثیر، ۸/۶۰). گردیزی آن واقعه را در ۲۹۷ق/۹۱۰م یاد کرده است (ص ۳۲۶). در ۳۱۰ق/۹۲۲م محمدبن مظفر از سوی نصر بن احمد سامانی امارت فرغانه یافت و الیاس بن اسحاق را که بر سامانیان شوریده بود، سرکوب کرد (ابن اثیر، ۸/۱۳۴). وی پس از این واقعه، چندین سال امارت فرغانه داشت و به سبب کفایتی که از خود نشان داد، به سپهسالاری سامانیان دست یافت. در ۳۱۷ق/۹۲۹م که برادران نصربن احمد بر او شوریدند و بر بخارا چیره شدند، محمدبن مظفر با سمت سپهسالاری خراسان در گرگان مقام داشت (نک‍: گردیزی، ۳۳۶، که تعیین وی را به سپهسالاری در ۳۳۰ق/۹۴۲م نوشته است). چون وی از شورش آگاه شد، به نیشابور رفت. در آغاز به دعوت ابوزکریا یحیی، برادر نصربن احمد جواب مساعد داد، ولی سپس ماکان کاکی را در نیشابور نشاند و خود وانمود کرد که به نزد یحیی می رود، اما به پوشنگ و هرات رفت و بر آن دو شهر استیلا یافت و به سوی چغانیان که پسرش ابوعلی بر آنجا فرمان می راند، متوجه شد. یحیی سپاه به آن سوی فرستاد. محمد آن سپاه را درهم شکست و با سپاهی که پسرش ابوعلی به مدد او فرستاده بود، روی به بلخ نهاد و منصور بن قراتکین شورشی را به سختی سرکوب کرد. سپس به چغانیان بازگشت و امیرنصر را از پیروزی خود آگاه ساخت. امیر نصر نیز حکومت بلخ و طخارستان را به محمدبن مظفر بازنهاد و وی آن را به پسرش ابوعلی داد و خود به نصر پیوست (ابن اثیر، ۸/۲۱۰، ۲۱۱).

دانشنامه آزاد فارسی

آل محتاج. آلِ مُحتاج
سلسله ای از امرای محلی ماوراءالنهر و ری (حک: ۳۲۱ـ۳۴۳ق). امرای این سلسله زمانی زیر نفوذ سامانیان و زمانی به استقلال حکومت کردند. برخی آنان را بازماندگان امرای کهن چَغانیان می دانند که در کناره های سُرخان (چَغان) رود فرمانروایی می کردند. سرسلسلۀ این دودمان، محتاج بن احمد است که در چَغانیان (صغانیان) امارت داشته است. بسیاری از آنان گذشته از آن که امرایی جنگاور بوده، به ادب و دانش هم توجه می کرده اند، دانشمندان را گرد خود فراهم می آوردند و خود نیز از دانش بی بهره نبوده اند، ازجمله ابوالمظفر احمد بن محمد که از پشتیبانان ادب فارسی بود و شاعران بزرگی چون دقیقی، فرخی و مُنجیک تِرْمَذی او را مدح گفته اند. فرخی سیستانی با قصیدۀ معروف خود با مطلع «با کاروان حُلّه برفتم ز سیستان» به قصد دربار او از سیستان خارج شد و با قصیدۀ «چون پرند نیلگون بر روی پوشد مرغزار» نزد وی کارش بالا گرفت.


کلمات دیگر: