سلطان محمّد بیچاره بیدختی گنابادی، ملقّب به (لقب صوفیانۀ) سلطان علی شاه (۱۲۵۱ – ۱۳۲۷ ه. ق)، فرزند (ملاّ) حیدر محمّد، اهل بیدخت گناباد، و قطب سی و چهارم سلسله صوفیه «نعمت اللهیه سلطان علی شاهی (گنابادی)» است.
حواشی بر اسفار ملا صدرا؛
تذهیب التهذیب (شرحی بر تهذیب المنطق سعد الدین تفتازانی)؛
سعادت نامه، در بیان علم و شرافت آن...؛
مجمع السعادات؛
ولایت نامه، در شرح و بیان احکام قلبی وامور مربوط به ولایت؛
بشارة المومنین و تنبیه النائمین؛
تفسیر قرآنی به نام بیان السعادة فی مقامات العبادة؛دانلود
شرح عربی بر کلمات قصار بابا طاهر عریان، موسوم به ایضاح، و شرح فارسی نیز، بر کلمات بابا طاهر، موسوم به توضیح، که همه به طبع رسیده اند.
وجیزه ای در علم نحو (که منتشر نشده است).
پدر او، حیدر محمد، در یکی از یورش هایی که ترکمن ها برای چپاول به گناباد آمده بودند، اسیر آن ها شده و پس از مدتی اسارت، با فدیه ای که اقوام وی، فرستاده بودند، آزاد گردیده و در مزرعه نوده سکونت اختیار نمود و در همان اوقات، از روی اتفاق، به حضور نورعلی شاه اول رسیده و به درویشی پرداخت. آن گاه، در سال ۱۲۵۴ قمری، به قصد زیارت عتبات، و حضور یافتن در نزد حسین علی شاه، و تجدید بیعت صوفیانه، به هندوستان سفر کرد؛ ولی دیگر از سفر باز نیامد و برای همیشه، مفقودالاثر شد.
فرزند وی، سلطان علی شاه، در ۲۸ جمادی الاولی سال ۱۲۵۱، زاده شده و در سه سالگی، از داشتن پدر، محروم گردید. او تا شش سالگی، تحت پرستاری مادر، پرورش یافته، آن گاه، مادرش وی را برای آموزش، به مکتب خانه برد.
گفته می شود که وی، در کمتر از شش ماه پس از آغاز تحصیل قادر به قرائت قرآن و خواندن کتاب نمود. پس از خواندن چند کتاب فارسی، به علت نداشتن بضاعت مالی، تحصیل را ترک کرده و به کمک برادر بزرگ خود، یعنی ملا محمد علی-که سرپرستی وی و مادرش را بر عهده داشت-، مشغول گردید و در راه امرار معاش، با برادر، همکاری می کرد؛ از جمله، گوسفندچرانی.
حواشی بر اسفار ملا صدرا؛
تذهیب التهذیب (شرحی بر تهذیب المنطق سعد الدین تفتازانی)؛
سعادت نامه، در بیان علم و شرافت آن...؛
مجمع السعادات؛
ولایت نامه، در شرح و بیان احکام قلبی وامور مربوط به ولایت؛
بشارة المومنین و تنبیه النائمین؛
تفسیر قرآنی به نام بیان السعادة فی مقامات العبادة؛دانلود
شرح عربی بر کلمات قصار بابا طاهر عریان، موسوم به ایضاح، و شرح فارسی نیز، بر کلمات بابا طاهر، موسوم به توضیح، که همه به طبع رسیده اند.
وجیزه ای در علم نحو (که منتشر نشده است).
پدر او، حیدر محمد، در یکی از یورش هایی که ترکمن ها برای چپاول به گناباد آمده بودند، اسیر آن ها شده و پس از مدتی اسارت، با فدیه ای که اقوام وی، فرستاده بودند، آزاد گردیده و در مزرعه نوده سکونت اختیار نمود و در همان اوقات، از روی اتفاق، به حضور نورعلی شاه اول رسیده و به درویشی پرداخت. آن گاه، در سال ۱۲۵۴ قمری، به قصد زیارت عتبات، و حضور یافتن در نزد حسین علی شاه، و تجدید بیعت صوفیانه، به هندوستان سفر کرد؛ ولی دیگر از سفر باز نیامد و برای همیشه، مفقودالاثر شد.
فرزند وی، سلطان علی شاه، در ۲۸ جمادی الاولی سال ۱۲۵۱، زاده شده و در سه سالگی، از داشتن پدر، محروم گردید. او تا شش سالگی، تحت پرستاری مادر، پرورش یافته، آن گاه، مادرش وی را برای آموزش، به مکتب خانه برد.
گفته می شود که وی، در کمتر از شش ماه پس از آغاز تحصیل قادر به قرائت قرآن و خواندن کتاب نمود. پس از خواندن چند کتاب فارسی، به علت نداشتن بضاعت مالی، تحصیل را ترک کرده و به کمک برادر بزرگ خود، یعنی ملا محمد علی-که سرپرستی وی و مادرش را بر عهده داشت-، مشغول گردید و در راه امرار معاش، با برادر، همکاری می کرد؛ از جمله، گوسفندچرانی.
wiki: سلطان محمد گنابادی