کلمه جو
صفحه اصلی

ناشناسایی

فرهنگ فارسی

اختلال یا ناتوانی در تشخیص چیزها به دلیل فقدان توانایی‌های ادراکی


لغت نامه دهخدا

ناشناسائی. [ ش ِ ] ( حامص مرکب ) ناشناس بودن.غریب بودن. سرشناس و معروف نبودن. گمنامی. عدم معروفیت. || ناشناختن. نشناختن و بدین معنی باکلمات ذیل به صورت پساوند ترکیب شود: خداناشناسی. حق ناشناسی. نمک ناشناسی. || امتناع از شناسائی. نادانی. || روستائی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگستان زبان و ادب

{agnosia} [روان شناسی] اختلال یا ناتوانی در تشخیص چیزها به دلیل فقدان توانایی های ادراکی


کلمات دیگر: