کلمه جو
صفحه اصلی

لب پریدگی

فرهنگ فارسی

شکستگی مختصر لبه ( کاسه بشقاب و غیره ) .

جدا شدن قطعه‌ای بسیار کوچک معمولاً از لبۀ استخوان


فرهنگ معین

( ~ . پَ دِ ) (حامص . ) شکستگی لبة چیزی .

لغت نامه دهخدا

لب پریدگی. [ ل َ پ َ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) ( در بشقاب و کاسه و جز آن ) شکستگی مختصر از لب آن.

فرهنگستان زبان و ادب

{chip fracture} [ارتاپزشکی] جدا شدن قطعه ای بسیار کوچک معمولاً از لبۀ استخوان


کلمات دیگر: