کلمه جو
صفحه اصلی

لیر

فارسی به انگلیسی

lira


مترادف و متضاد

lyra (اسم)
لیر

فرهنگ فارسی

سازی از خانوادۀ لیرها


( اسم ) سکه ای که ارزش آن در ازمنه و امکن. مختلف غرق میکند : یا لیر. اسرائیل . واحد پول دولت اسرائیل . یا لیر. انگلیسی . واحد پول انگلستان . یا لیر. ترک . ( عثمانی ) واحد پول ترکیه . یا لیر. مصری . واحد پول مصر .
نام کمونی از بلژیک

فرهنگ معین

[ از آرا. ] (اِ. ) آب غلیظی که از دهان و گوشه های لب فرو ریزد. و بیرون آید.

لغت نامه دهخدا

لیر. ( اِخ ) دهی از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان ، واقع در 9000گزی جنوب خاوری لنده مرکز دهستان و 54000گزی شمال شوسه بهبهان به آغاجاری. کوهستانی ، گرمسیر و مالاریائی. دارای 700 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات ، برنج ، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی قالی و قالیچه بافی و راه آن مالرو است و ساکنین از طایفه طیبی هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

لیر. ( اِخ ) دهی از دهستان دهدز بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 18000گزی خاوری دهدز. کوهستانی و گرمسیر. دارای 60 تن سکنه. آب آن از کارون و چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

لیر. ( اِ ) آب غلیظی باشد که از دهان و گوشه های لب فروریزد و بیرون آید. ( برهان ) :
کوری که بود کثافتش صد مسلخ
پیداست کمند ( ؟ ) لیرش از یک فرسخ.
ملا طارمی.

لیر. ( اِ ) مسکوکی در ایتالی. الفرنک الایطالی وهو اللیرة ایضاً. انما استعمل بعض کتاب العصر اللیر لکی لاتلتبس باللیرة التی اغلبها یکون ذهباً و اللیر فضة و کانت اللیرة تساوی فی اول الامر عشرین لیراً و اللیر عشرین قرشاً رائجاً. ( النقود العربیة ص 229 ).

لیر. ( اِخ ) نام کمونی از نرد. آرندیسمان لیل به فرانسه. دارای 4627 تن سکنه است.

لیر. [ ی ِ ] ( اِخ ) نام کمونی از بلژیک ( آنورس ). دارای 25400 تن سکنه.

لیر. (اِ) آب غلیظی باشد که از دهان و گوشه های لب فروریزد و بیرون آید. (برهان ) :
کوری که بود کثافتش صد مسلخ
پیداست کمند (؟) لیرش از یک فرسخ .

ملا طارمی .



لیر. (اِ) مسکوکی در ایتالی . الفرنک الایطالی وهو اللیرة ایضاً. انما استعمل بعض کتاب العصر اللیر لکی لاتلتبس باللیرة التی اغلبها یکون ذهباً و اللیر فضة و کانت اللیرة تساوی فی اول الامر عشرین لیراً و اللیر عشرین قرشاً رائجاً. (النقود العربیة ص 229).


لیر. (اِخ ) نام کمونی از نرد. آرندیسمان لیل به فرانسه . دارای 4627 تن سکنه است .


لیر. (اِخ ) دهی از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهگیلویه ٔ شهرستان بهبهان ، واقع در 9000گزی جنوب خاوری لنده مرکز دهستان و 54000گزی شمال شوسه ٔ بهبهان به آغاجاری . کوهستانی ، گرمسیر و مالاریائی . دارای 700 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، برنج ، پشم و لبنیات . شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی قالی و قالیچه بافی و راه آن مالرو است و ساکنین از طایفه ٔ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


لیر. (اِخ ) دهی از دهستان دهدز بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 18000گزی خاوری دهدز. کوهستانی و گرمسیر. دارای 60 تن سکنه . آب آن از کارون و چشمه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


لیر. [ ی ِ ] (اِخ ) نام کمونی از بلژیک (آنورس ). دارای 25400 تن سکنه .


فرهنگ عمید

نوعی ساز زهی به شکل u و شبیه چنگ که بیشتر در یونان باستان کاربرد داشت.
واحد پول پیشین ایتالیا.

واحد پول پیشین ایتالیا.


نوعی ساز زهی به شکل U و شبیه چنگ که بیشتر در یونان باستان کاربرد داشت.


دانشنامه عمومی

لیر ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
لیر (تالش)
لیر (لردگان)
لیر (ماسال)
لیره یکای پول

ماست چکیده


دانشنامه آزاد فارسی

لیر (lyre)
نوعی ساز زهی با پیشینۀ بسیار طولانی. این ساز از یک جعبه صدای توخالی با دو بازوی خمیده تشکیل شده است که رو به بالا امتداد می یابند تا به قطعۀ متقاطعی برسند که چهار تا ده سیم به آن متصل است. این ساز را با یک زخمه یا با انگشتان می نواختند. خاستگاه آن آسیا است، و در یونان و مصر باستان رواج بسیار زیادی داشت. لیر مطابق با یک مُد دلخواه کوک می شود و بدین ترتیب نقش نوعی راهنمای زیرایی (زیروبمی) برای ملودی آوازی و زینت پردازی را برعهده می گیرد.

فرهنگستان زبان و ادب

{lyre} [موسیقی] سازی از خانوادۀ لیرها

گویش مازنی

/lir/ صدای پلنگ

صدای پلنگ


واژه نامه بختیاریکا

خانه های عشایری ساخته شده از دیواره های سنگی و سقف تیره چوبی
گا به لیر

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
آغل

در زبان لری بختیاری به معنی
اتاق قدیمی. آغل

Lir

در زبان لری بختیاری به معنی
آغل.
Ler

لیریعنی من لیریعنی یک لرغیور

لر::لهراسب کیانی جد داریوش هخامنشی

قوم پارس:: لر
قوم ماد::آذری
قوم پارت::خراسانی. افغان ها

لیر به گویش بختیاری یعنی ( خانه قدیمی وکاه گلی که در ونش زندگی میکردن ) بختیاری ها به خانه های کاه گلی قدیمی هم لیر میگن هم طو

در زبان لری بختیاری به معنی خانه ی
کاهگلی

بنده رضا لیریایی هستم اهل شهرستان دورود استان لرستان معنی واژه لیر رو توسایت مطالعه کردم ولی لیر در زبان لری یعنی ساختمان کاهگلی و لیریایی که نام طیفه ما در دورود و بخش پاپی است به این دلیل بوده که طایفه ما درساختمان گلی زندگی می کرده اند و بقیه چادر نشین بوده اند.

در زبان لری بختیاری به ساختمان هایی که با سنگ و گِل ساخته می شوند گفته می شود.
روستا های زیادی با نام �لیرگه� و �دره لیرگه� هست. لیر گه

لیر همان نماد و لوگو است ثبت حرکت ستارگان روی سنگ و پوست گاو .
لیر ریشه کلمه لاگlog , به معنی راز ، لگاریتم . شکافنده راز ستارهگان ، اعداد و لغت ها ، لایه به لایه .



کلمات دیگر: