روغن مالی
فارسی به انگلیسی
unction, embrocation
to anoint
unction
مترادف و متضاد
روغن مالی، تدهین، پماد مالی، تقدیس با روغن مقدس
شستشو، روغن مالی، تدهین
روغن مالی، تدهین، مرهم، مسح، مرهم گذاری
نرمی، روغن مالی، تدهین، مرهم، روغن، چرب زبانی، مرهم گذاری، حظ، لینت، پربرکتی، تلذذ
فرهنگ فارسی
تدهین . باشدن و کردن صرف شود
لغت نامه دهخدا
روغن مالی. [ رَ / رُو غ َ ] ( حامص مرکب ) تدهین. با شدن و کردن صرف شود. ( یادداشت مؤلف ): تمریج ؛ روغن مالی کردن پوست را. ( منتهی الارب ).
جدول کلمات
تدهین
کلمات دیگر: