مخفف دستار خوان است چرا که آن جامه ایست که واضح آنرا بجهت پوشیدن خوان طعام وضع کرده و چون طعام خورند آنرا زیر خوان گسترند .
دسترخوان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دسترخوان. [ دَ ت َ خوا / خا ] ( اِ مرکب ) از دستر = دستار + خوان = میز غذا. مخفف دستارخوان است ، چرا که آن جامه ای است که واضع آنرا بجهت پوشیدن خوان طعام وضع کرده و چون طعام خورند آنرا زیر خوان گسترند. ( غیاث ) ( آنندراج ). سفره میز. غذا حوله. مندیل. تاتلی. کندوری. ساروق. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). دستمال سفره. و رجوع به دستارخوان شود.
دانشنامه عمومی
دسترخوان (dastarkhawan) پشتو: دسترخوان، تاجیکی: дасторхон، اردو: دسترخوان dastarkhān, ترکی آذربایجانی: dəstərxan، قزاقی: дастархан، قرقیزی: дасторкон) در آسیای مرکزی و شبه قاره هند به فضای سنتی اطلاق می شود که در آن غذا خورده می شود.
Dastarkhān ویکی پدیا انگلیسی
این نام ممکن است از سفره ای که بر روی زمین، کف، یا روی میز پهن می شود و به عنوان یک سطح بهداشتی برای استفاده از مواد غذایی استفاده می شود آمده باشد.
Dastarkhān ویکی پدیا انگلیسی
این نام ممکن است از سفره ای که بر روی زمین، کف، یا روی میز پهن می شود و به عنوان یک سطح بهداشتی برای استفاده از مواد غذایی استفاده می شود آمده باشد.
wiki: دسترخوان
کلمات دیگر: