سعدی
شیخ اجل
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
شیخ اَجَلّ. الف. ( معنی لُغوی ) شیخ اعظم. رجوع شود به «شیخ» و «اجل» ( «اجل» صفت تفضیلی بر اساس صفت مطلق «جلیل» است ) .
ب. ( اصطلاح رایج در ادبیات فارسی ) منظور «مشرف الدین مصلح بن عبداﷲ سعدی شیرازی» است.
توضیح:
در بخش «شیخ» لغتنامۀ دهخدا چنین درج گردیده است: "در اصطلاح شعرا و اهل ادب چون شیخ مطلق گویند مراد مصلح الدین سعدی است. " در همین بخش برای مثال درج گردیده: "در اصطلاح اطبا و حکما این کلمه را چون مطلق آرند مراد بوعلی سیناست. "
ب. ( اصطلاح رایج در ادبیات فارسی ) منظور «مشرف الدین مصلح بن عبداﷲ سعدی شیرازی» است.
توضیح:
در بخش «شیخ» لغتنامۀ دهخدا چنین درج گردیده است: "در اصطلاح شعرا و اهل ادب چون شیخ مطلق گویند مراد مصلح الدین سعدی است. " در همین بخش برای مثال درج گردیده: "در اصطلاح اطبا و حکما این کلمه را چون مطلق آرند مراد بوعلی سیناست. "
کلمات دیگر: