کلمه جو
صفحه اصلی

واژه بست

دانشنامه عمومی

در صرف (تک واژشناسی) و نحو، واژه بَست (به انگلیسی: clitic، به فرانسوی: clitique) واژه بست یک نوع تک واژ وابستهٔ دستوری فاقد تکیه است که در ساخت های بزرگ تر از واژه شرکت می کند و از نظر آوایی با پایهٔ خود یک واژهٔ واجی می سازد. واژهٔ واجی یک گروه یا ساخت نحوی است که از نظر آوایی همانند یک واژه تلفظ می شود، اما از نظر صرفی، نحوی، و معنایی یک واژه به شمار نمی رود. واژه بست ها، همچون وندها، به یک میزبان نیاز دارند تا به آن بچسبند؛ ولی، برخلاف وندها، جزئی از ساختمان واژه محسوب نمی شوند.
نقش نمای اضافهٔ فارسی
اگرچه واژه بست ها عناصری کوچک هستند، آن قدر پراهمیت اند که افراد بسیاری بر اساس مطالعهٔ آن ها رسالهٔ دکتریِ زبان شناسی اخذ کرده اند. واژه بست ها به سه دستهٔ «پِی بست»، «پیش بست» و «میان بست» تقسیم می شوند.
واژه بست ها ازاین نظر که تکیه نمی گیرند و به تکواژ قبلیِ خود وابسته اند، به وندها شباهت دارند، اما تفاوت مهمشان در این است که بر روی گروه ها اِعمال می شوند؛ یعنی ازنظر نحوی و معنایی وابسته به یک گروه نحوی هستند. ازجملهٔ این واژه بست ها می توان به نقش نمای اضافهٔ فارسی اشاره کرد که تنها در ساخت ترکیب اضافی کاربرد دارد و استفاده از آن در یک واژه (آن گونه که وندها کاربرد دارند) مستقلاً کاربردی ندارد.
واژه بست ها به لحاظ رفتارهای دستوری حد واسط کلمات آزاد و وندها (یِ تصریفی) هستند؛ به عبارتی، آن ها از جهاتی به کلمات و از جهاتی دیگر به وندها شباهت دارند، مثلاً، قواعد نحوی بر واژه بست ها درست مانند کلمات عمل می کند. واژه بست ها گرچه مقید هستند، ولی نسبت به وندها آزادی عمل بیشتری دارند و می توانند به میزبان های مختلفی متصل شوند. به عبارت دیگر، واژه بست ها مانند وندها زیاد گزینشی عمل نمی کنند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَست و بست نشینی، مکانهای معین محترم و غالباً مقدسِ مصون از تعرض؛ و عمل پناه بردن به آنها. معمولاً افراد مجرم یا مغضوب و یا مظلوم (برای احقاق حقشان) به آن مکانها پناه می بردند.
واژة بست (مانند شکست و نشست و دید و بُرد و نظایر آنها) اسم مصدر است که در شکل با مادة ماضی یکی است. این واژه، که در فرهنگها اصلاً به معنی سد و بند، حدّ، مانع و دیوار است، به علاقة مجاورت و ملازمت، معنای جای بسته و محدود و یا محوطه و محدوده ای را به خود گرفته است که آن را با وسایلی مانند چوب ، ریسمان ، سنگ یا زنجیر مسدود و محدود و بدین ترتیب مأمون و محفوظ کرده باشند. بنابراین، بست از مصدر ساده و کهنسال «بستن» است که در طول زمان هیچگونه تغییر و ابدالی در آن راه نیافته است و شکل دگرگون شدة لفظ دیگری نیست.

پیشینه
آنچه درباره پیشینه و اشتقاق این واژه عنوان کرده اند و از جمله وابستگی آن با مصدر upastہm فارسی باستان «به معنای یاری و حمایت» که در فارسی میانه به صورت m ¥ abesta یا n  abesta و در پازند m  awasta و در ارمنی عاریتی apastan به معنای «پناهگاه» در آمده بکلّی بی پایه است. واژة اخیر که به صورتهای اوستام، اُستام و وَستام و به معنای اعتماد و توکّل به فارسی دری رسیده در شعر ابوشکور و در ویس و رامین و فرهنگ شاهنامة عبدالقادر (ش ۱۴۵۸) و بیش از سی بار در ترجمة قرآن قدس، در برگردان واژة «توکل» و مشتقات آن آمده است. بنابراین، واژه ای که تا میانة قرن پنجم و شاید هم دیرتر در فارسی دیده می شود بسیار بعید است که در اواخر قرن دهم یکباره و برخلاف قواعد ابدال و تسهیل به صورت «بست» تغییر شکل داده باشد. پیشوند فعلی ـ upa باستانی هیچگاه به «ب» مبدّل نشده است.

بست نشینی
بست نشینی سنت بسیار کهنسالی است که در آیینهایی چون جوانمردی و مهمان نوازی و حق جوار ریشه دارد و نزد همة اقوام و ملتهای باستانی شناخته و معمول بوده است.

معنا
...


کلمات دیگر: