حاکم فیصل . فیصل
لزم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لزم . [ ل َ ] (ع مص ) لزوم . لزام . لزامة. لزمة. لزمان . پیوسته ماندن با کسی . لازم گردیدن کسی را. || واجب شدن حق بر کسی . (منتهی الارب ).
لزم . [ ل َ زَ ] (ع اِ) فصل چیزی . (منتهی الارب ).
لزم . [ ل َ زِ ] (ع ص ) حاکم فیصل . (منتهی الارب ). فیصل .
لزم. [ ل َ زَ ] ( ع اِ ) فصل چیزی. ( منتهی الارب ).
لزم. [ ل َ ] ( ع مص ) لزوم. لزام. لزامة. لزمة. لزمان. پیوسته ماندن با کسی. لازم گردیدن کسی را. || واجب شدن حق بر کسی. ( منتهی الارب ).
لزم. [ ل َ زِ ] ( ع ص ) حاکم فیصل. ( منتهی الارب ). فیصل.
لزم. [ ل َ ] ( ع مص ) لزوم. لزام. لزامة. لزمة. لزمان. پیوسته ماندن با کسی. لازم گردیدن کسی را. || واجب شدن حق بر کسی. ( منتهی الارب ).
لزم. [ ل َ زِ ] ( ع ص ) حاکم فیصل. ( منتهی الارب ). فیصل.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۵(بار)
لَزْم، لُزُوم و لِزام به معنی: ثبوت ودوام است «لَزِمَ الشَّیْءُ: ثبت و دام» اِلْزام به معنی اثبات و ادامه و ایجاب است. . عمل هر انسان را به او ثابت و ملازم کردهایم درگردنش یعنی عمل هر کس با او است و قابل انفکاک نیست. رجوع کنید به «طیر». . کلمه تقوی را ملازم آنها کرد. . اسم «کانَ» ضمیر است راجع به هلاک در آیه قبلی، لِزام مصدر است به معنی فاعل، اجل عطف است بر «کَلِمَة» یعنی اگر نبود وعده مهلت و اجلی معین که از پروردگارت گذشته، هر آینه هلاک بر آنها ملازم بود که اسراف کرده از حق منحرف شدهاند. . الزام در آیه به معنی اجبار و الجاء است که نوعی است از الزام، ضمیر «ها» راجع است به «رحمة» در صدر آیه یعنی آیاشما را به آن رحمت (ایمان بخدا و رسول) اجبارمی کنیم؟ حال آنکه «لا اِکْراه َ فِی الّدینِ».
لَزْم، لُزُوم و لِزام به معنی: ثبوت ودوام است «لَزِمَ الشَّیْءُ: ثبت و دام» اِلْزام به معنی اثبات و ادامه و ایجاب است. . عمل هر انسان را به او ثابت و ملازم کردهایم درگردنش یعنی عمل هر کس با او است و قابل انفکاک نیست. رجوع کنید به «طیر». . کلمه تقوی را ملازم آنها کرد. . اسم «کانَ» ضمیر است راجع به هلاک در آیه قبلی، لِزام مصدر است به معنی فاعل، اجل عطف است بر «کَلِمَة» یعنی اگر نبود وعده مهلت و اجلی معین که از پروردگارت گذشته، هر آینه هلاک بر آنها ملازم بود که اسراف کرده از حق منحرف شدهاند. . الزام در آیه به معنی اجبار و الجاء است که نوعی است از الزام، ضمیر «ها» راجع است به «رحمة» در صدر آیه یعنی آیاشما را به آن رحمت (ایمان بخدا و رسول) اجبارمی کنیم؟ حال آنکه «لا اِکْراه َ فِی الّدینِ».
wikialkb: ریشه_لزم
گویش مازنی
مه – مه گرفتگی
/lezm/ مه – مه گرفتگی
کلمات دیگر: