کلمه جو
صفحه اصلی

مبثوثه

لغت نامه دهخدا

( مبثوثة ) مبثوثة. [ م َ ث َ ] ( ع ص ) پراکنده و پریشان. ( آنندراج ) ( غیاث ). مؤنث مبثوث ، گسترده. ج ، مبثوثات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و زرابی مبثوثة. ( قرآن 16/88 ). و رجوع به ماده قبل شود. || چیز فاش شده. ج ، مبثوثات. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به معنی دوم ماده قبل شود.

مبثوثة. [ م َ ث َ ] (ع ص ) پراکنده و پریشان . (آنندراج ) (غیاث ). مؤنث مبثوث ، گسترده . ج ، مبثوثات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و زرابی مبثوثة. (قرآن 16/88). و رجوع به ماده ٔ قبل شود. || چیز فاش شده . ج ، مبثوثات . (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی دوم ماده ٔ قبل شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَبْثُوثَةٌ: گسترده - مبسوط ("زرابی مبثوثة " یعنی فرشهای فاخری که گسترده شده اند )
ریشه کلمه:
بثث (۹ بار)


کلمات دیگر: