کلمه جو
صفحه اصلی

تطوع


مترادف تطوع : انقیاد، فرمانبرداری ، فرمان برداری کردن، فرمان بردن، منقاد شدن، ادای نافله، ادای مستحبات، عمل مستحب کردن، پذیرفتن، قبول کردن

متضاد تطوع : عصیان ورزی، نپذیرفتن، رد کردن

مترادف و متضاد

۱. انقیاد، فرمانبرداری ≠ عصیانورزی
۲. فرمانبرداری کردن، فرمانبردن، منقاد شدن
۳. ادای نافله، ادای مستحبات، عمل مستحب کردن
۴. پذیرفتن، قبول کردن ≠ نپذیرفتن، رد کردن


فرهنگ فارسی

فرمانبرداری کردن، منقادشدن، عمل مستحب کردن
۱ -( مصدر ) فرمانبرداری کردنمنقاد شدن . ۲- داوطلب گردیدن . ۳ - مستحبی بجا آوردن کاری بقصد عبادت و نیکی انجام دادن . ۴ - ( اسم ) فرمانبرداری . ۵ - خوش منشی .

فرهنگ معین

(تَ طَ وُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - فرمانبرداری کردن . ۲ - عمل مستحبی انجام دادن .

لغت نامه دهخدا

تطوع. [ ت َ طَوْ وُ] ( ع مص ) چیزی که فریضه نباشد بکردن. ( تاج المصادر بیهقی ). چیزی که نه فریضه باشد و نه سنت ، کردن. ( زوزنی ) ( مقدمه لغت میرسید شریف جرجانی ). عبادتی نه فریضه کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). طاعت که نه فریضه بود و نه سنت. ( مهذب الاسماء ). فرمان بردن و آنچه بر خود لازم نباشد بجا آوردن یعنی مستحبات و نوافل. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). آنچه نه فریضه باشد آوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تکلف طاعت. ( از اقرب الموارد ) : هر ساعت به طاعت مشغول شدی و نافله ای و تطوعی برآوردی. ( سندبادنامه ص 191 ). یکی در مسجد سنجار به تطوع بانگ نماز گفتی. ( گلستان ).
- صلوة التطوع ؛ نمازنافله. ( منتهی الارب ). نماز نافله و هر چیز که فریضه نباشد. ( ناظم الاطباء ).
|| توانایی نمودن از خود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

۱. (فقه ) عمل مستحب کردن.
۲. (فقه ) کاری به قصد نیکی و عبادت انجام دادن.
۳. [قدیمی] فرمان برداری کردن، منقاد شدن.
۴. [قدیمی] داوطلب شدن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تطوّع یعنی به‏جا آوردن طاعتهای غیر واجب به قصد تقرب.
تطوّع از مادّه (طوع) به معنای به‏جا آوردن طاعت است. مراد از آن در کلمات فقها انجام دادن طاعتهایی است که بر مکلف واجب نیست، بلکه مستحب است.
تطوّع بر خود طاعات مستحب نیز اطلاق شده است، مانند روزه تطوّعی و نماز تطوّعی که مراد روزه و نماز مستحب است.
تفاوت تطوع با تبرع
تفاوت تطوع و تبرع این است که مورد تبرّع (متبرع به) اعم از مورد تطوّع است. تبرّع، واجبات، عقود و ایقاعات را نیز دربر می‏گیرد. ضمن آنکه در تطوّع قصد اطاعت و تقرّب معتبر است برخلاف تبرّع که در مفهوم آن چین قصدی نهفته نیست. از این عنوان در بابهایی نظیر صلات، صوم، حج و نذر سخن رفته است.
حکم کلّی
تطوّع به معنای به‏جا آوردن آنچه طاعت به شمار می‏رود به قصد تقرّب، فی نفسه امری مطلوب و مستحب است مگر در صورت وجود مانع مانند سفر در روزه تطوّعی بنابر قولی که سفر را مطلقا مانع صحت روزه می‏داند و یا مزاحمت با واجبی، مانند خواندن نماز مستحب در وقت نماز واجبی که وقت آن تنگ است. تطوّع در این فرض حرام و نماز نافله باطل است. در حرمت تطوّع در وسعت وقت نماز واجب، اختلاف است یا گزاردن حج تطوّعی از سوی کسی که حج واجب بر او استقرار یافته که صحیح نیست؛
همچنین نذر زن در انجام دادن اعمال تطوّعی بدون اذن شوهرش که بنابر مشهور باطل است.


پیشنهاد کاربران

به جا آوردن

تطوع در لغت به معنی قبول طاعت و پذیرفتن دستور است ، و در عرف فقها ، معمولا به اعمال مستحب گفته می شود .


کلمات دیگر: