مترادف برطرف شدن : ازبین رفتن، از میان رفتن، زایل شدن، نیست شدن، نابود شدن، مرتفع شدن، حل شدن، فیصله یافتن، تمام شدن، به پایان رسیدن
برابر پارسی : از میان رفتن، زدودن
go
ازبین رفتن، از میان رفتن، زایل شدن
نیستشدن، نابود شدن
مرتفع شدن
حل شدن، فیصله یافتن
تمام شدن، به پایان رسیدن
۱. ازبین رفتن، از میان رفتن، زایل شدن
۲. نیستشدن، نابود شدن
۳. مرتفع شدن
۴. حل شدن، فیصله یافتن
۵. تمام شدن، به پایان رسیدن