مترادف سفارش دادن : توصیه کردن، تأکیدکردن، دستور دادن، فرمان دادن، فرمایش کردن
سفارش دادن
مترادف سفارش دادن : توصیه کردن، تأکیدکردن، دستور دادن، فرمان دادن، فرمایش کردن
فارسی به انگلیسی
to order, to place an order for
order
مترادف و متضاد
تنظیم کردن، مرتب کردن، منظم کردن، فرمودن، فرمان دادن، سفارش دادن، برات دستور دادن
دندانه دار کردن، بر جسته کردن، سفارش دادن
توصیه کردن، تاکید کردن
دستور دادن، فرماندادن
فرمایش کردن
۱. توصیه کردن، تاکید کردن
۲. دستور دادن، فرماندادن
۳. فرمایش کردن
پیشنهاد کاربران
ریشه ی واژه ی #سفارش ( ایسمارلاماق ) ✅
از ترکی از واژه سوواریج است واژه روزمره در اردبیل است همراه با سوز و سوو می آید که به معنی حرف و خبر است. ♦️
سوو سوواریج و سوز سوواریج باهم می آیند.
هله منه سوز سوواریج گتیریب.
این همان واژه فارسیزه شده سفارش است
سفارش کن که بیاد ، در اینجا از تفسیر خبر دادن و حرف گفتن است
پبامبر سفارش کرد همان معنی گفت است ( سوو دئمک - سویله مک )
واژه ساو یا سوو به صورت ساب در اورخون آمده است در دیوان لغات به صورت Saw است.
در ترکیه به شکل تغییر یافته ی ایسمار گویند ایسمارلاماق فعل آن است و معنی سفارش دادن دارد از دو تفسیر رساندن پیام رسانی و حرف گفتن است. ♦️
پس افعال بدین گونه هستند :
سپردن : تاپشیرماق - tapşırmaq
سفارش دادن ( order ) : سوواریجلاماق - sovarıclamaq ( در لهجه میتوان به شکل سوواریش استفاده کرد. )
سفارش : سوواریج - sovarıc
( فعل اصلی ساویرماق به معنی خبر کردن ، شناساندن با پسوند ج ترکیب شده است منبع : توروز سوزلوگو )
واژه ی سوغات هم از این ریشه است و به معنی ارمغان است
این نشانگر این است که سپردن در فارسی از سوو و بن اصلی ساوماق ترکی است.
از ترکی از واژه سوواریج است واژه روزمره در اردبیل است همراه با سوز و سوو می آید که به معنی حرف و خبر است. ♦️
سوو سوواریج و سوز سوواریج باهم می آیند.
هله منه سوز سوواریج گتیریب.
این همان واژه فارسیزه شده سفارش است
سفارش کن که بیاد ، در اینجا از تفسیر خبر دادن و حرف گفتن است
پبامبر سفارش کرد همان معنی گفت است ( سوو دئمک - سویله مک )
واژه ساو یا سوو به صورت ساب در اورخون آمده است در دیوان لغات به صورت Saw است.
در ترکیه به شکل تغییر یافته ی ایسمار گویند ایسمارلاماق فعل آن است و معنی سفارش دادن دارد از دو تفسیر رساندن پیام رسانی و حرف گفتن است. ♦️
پس افعال بدین گونه هستند :
سپردن : تاپشیرماق - tapşırmaq
سفارش دادن ( order ) : سوواریجلاماق - sovarıclamaq ( در لهجه میتوان به شکل سوواریش استفاده کرد. )
سفارش : سوواریج - sovarıc
( فعل اصلی ساویرماق به معنی خبر کردن ، شناساندن با پسوند ج ترکیب شده است منبع : توروز سوزلوگو )
واژه ی سوغات هم از این ریشه است و به معنی ارمغان است
این نشانگر این است که سپردن در فارسی از سوو و بن اصلی ساوماق ترکی است.
کلمات دیگر: