دیشب. [ ش َ ] ( ق مرکب ، اِ مرکب ) ( از: دی + شب )، شب گذشته. شب پیش از روزی که در آنند. دوش. بارحة : دیشب گله زلفش با باد همی کردم گفتاغلطی بگذر زین فکرت سودائی.
حافظ.
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم.
حافظ.
- امثال : دیشب همه شب کمچه زدی کو حلوا.
فرهنگ عمید
شب گذشته.
دانشنامه عمومی
دیشب ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: دیشب (فیلم ۱۹۶۴) دیشب (فیلم ۲۰۱۰)
wiki: ژانر درام به کارگردانی مسی تاجدین است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۰ (۲۰۱۰-09-۱۸) (TIFF) ۱۶ فوریه ۲۰۱۱ (۲۰۱۱-02-۱۶) (France) ۶ مه ۲۰۱۱ (۲۰۱۱-05-۰۶) (United States)
پرندوش. [ پ َ رَ ] ( اِ مرکب، ق مرکب ) بمعنی پرندوار است که شب روز گذشته باشد یعنی پریشب چه شب گذشته را دوش میگویند و بعربی بارحةالاولی خوانندیعنی پیش از دوش چه بارحه بمعنی دوش است و اولی بمعنی پیش. ( برهان ) . پریشب. بارحه ٔ اولی. شب دوش که فارسیان پریشب گویند. ( از فرهنگی خطی ) . پرندیش. پرندوار. ( فرهنگ رشیدی ) . پروندوش. ( فرهنگ رشیدی ) . پس پریشب. سه شب پیش از امشب. دوش. پردوش. پرندوش : چنین داد پاسخ که بر کوه و دشت سواری پرندوش بر من گذشت. فردوسی. گویدت همی گرچه دراز است ترا عمر بگذشته شمر یکسره چون دوش و پرندوش. ناصرخسرو. صبحدم بود که آمد به وثاق چون پرندوش نه بی هش نه به هوش. انوری. پرندوش و پرندیش چسان بود خرابات بگوئید و مترسید اگر مست و خرابید. مولوی. گفت از پی دوش آن بر کم ده یکچند قاری مگر آنرا بپرندوش افکند. نظام قاری.
پرندوشین. [ پ َ رَ] ( ص نسبی، ق مرکب ) پریشبین. شراب و جز آن که دو شب بر آن گذشته باشد. ( رشیدی ) . پرندوشینه : دیدم از باده ٔ پرندوشین شیشه ٔ نیم بر کناره ٔ طاق. انوری.