برابر پارسی : پوزشگری، پوزشخواهی
تعذر
برابر پارسی : پوزشگری، پوزشخواهی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
دشوارشدن، عقب ماندن ازکاری، امتناع ورزیدن
۱ -( مصدر ) دشوارشدن دشوار یاب شدن . ۲ - عذر داشتنعذر آوردنامتناع ورزیدن . ۳- ( اسم ) دشوار یابی . ۴ -امتناع . جمع : تعذرات .
۱ -( مصدر ) دشوارشدن دشوار یاب شدن . ۲ - عذر داشتنعذر آوردنامتناع ورزیدن . ۳- ( اسم ) دشوار یابی . ۴ -امتناع . جمع : تعذرات .
فرهنگ معین
(تَ عَ ذُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - دشوار شدن . ۲ - عذر آوردن ، امتناع ورزیدن .
لغت نامه دهخدا
تعذر. [ ت َ ع َذْ ذُ ] ( ع مص ) استوار نگردیدن امر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). استوار نگردیدن و مشکل و دشوار و تنگ شدن کار. ( از اقرب الموارد ). || ممتنع بودن و از این معنی است تعذر ابتداء به ساکن. ( از اقرب الموارد ) : و رسیدن آن بر خواص و عوام تعذری ظاهری دارد. ( کلیله و دمنه ). || مدروس شدن رسم. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). کهنه و محو شدن نشان سرای. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || سپس ماندن و درنگ کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آلوده شدن به عذرة. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد )( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || دشخوار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). دشوار شدن کار. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || عذر خواستن. ( تاج المصادر بیهقی )( دهار ) ( از اقرب الموارد ). عذر و حجت آوردن. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). حجت آوردن برای نفس خود. ( از اقرب الموارد ) :
اگر مطلب بدوزخ بردن ماست
تعذر چند باید آوریدن.
چرا باید ز چشم عمرو دیدن.
اگر مطلب بدوزخ بردن ماست
تعذر چند باید آوریدن.
ناصرخسرو.
بفرما بی تعذر تا برندم چرا باید ز چشم عمرو دیدن.
ناصرخسرو.
|| گریختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بیزار شدن از گناه. ( از اقرب الموارد ).فرهنگ عمید
۱. دشوار شدن.
۲. عقب ماندن از کاری.
۳. امتناع ورزیدن.
۴. عذر آوردن.
۲. عقب ماندن از کاری.
۳. امتناع ورزیدن.
۴. عذر آوردن.
کلمات دیگر: