کلمه جو
صفحه اصلی

تعدی کردن


مترادف تعدی کردن : ستم کردن، ظلم کردن ، تجاوز کردن، تخطی کردن، تعرض کردن، درازدستی کردن

متضاد تعدی کردن : دادگری کردن

فارسی به انگلیسی

encroach, outrage

فارسی به عربی

اضطهد

مترادف و متضاد

trespass (فعل)
تخطی کردن، تجاوز کردن، تعدی کردن

oppress (فعل)
پریشان کردن، فرو نشاندن، کوفتن، ظلم کردن بر، ستم کردن، ذلیل کردن، ستم کردن بر، تعدی کردن، در مضیقه قرار دادن

ستم کردن، ظلم کردن ≠ دادگری کردن


۱. ستم کردن، ظلم کردن ≠ دادگری کردن
۲. تجاوز کردن، تخطی کردن
۳. تعرض کردن، درازدستی کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ستم کردن تجاوز کردن دست اندازی کردن .
ستم کردن ستمگری

لغت نامه دهخدا

تعدی کردن. [ ت َ ع َدْ دی ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ستم کردن. ستمگری. ظلم کردن. زورآوری و سختگیری کردن. درازدستی کردن : در منازعتی که میرفت میان بختیار و عضدالدوله ، بی ادبیها و تعدی ها و تهورها کرد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 191 ). خداوند آنچه بایست فرمود در آن تعدی که وی کرد. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 636 ). تا تعدی نکند از نفسی بیشتر. ( تفسیر ابوالفتوح ج 1 ص 272 ). فلان عامل را که فرستاده بولایت تعدی نکندی. ( مجالس سعدی ص 22 ). و رجوع به تعدی شود.

دانشنامه عمومی

تجاوز نمودن از حدود اذن یا متعارف است نسبت به مال یا حق دیگری. (ماده 951 قانون مدنی)


پیشنهاد کاربران

حدودت تعدی نکن و به آنچه که در آن هستی اکتفا کن.



دست اندازی کردن ، دست اندازی

تعرض رساندن


کلمات دیگر: