مترادف خوش پی : خوش قدم، مبارک پی، فرخنده پی متضاد خوش پی : بدقدم
فرهنگ فارسی
راهوار خوش رفتار
لغت نامه دهخدا
خوش پی. [ خوَش ْ / خُش ْ پ َ / پ ِ ] ( ص مرکب ) راهوار. خوش رفتار. ( یادداشت مؤلف ). خوش قدم. خوش راه : گر بزد مر اسب را آن کینه کیش آن نزد بر اسب زد بر سکسکیش تا ز سکسک وارهد خوش پی شود شیره را زندان کنی تا می شود.