کلمه جو
صفحه اصلی

سفها


مترادف سفها : سفیهان، کم خردان، ابلهان، نادانان

متضاد سفها : عقلا

مترادف و متضاد

سفیهان، کمخردان، ابلهان، نادانان ≠ عقلا


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - نادان بی اطلاع . ۲ - ابله احمق کم عقل جمع سفهائ .

فرهنگ عمید

= سفیه

سفیه#NAME?


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَفَهاً: خفت نفسی است که از کمی عقل ناشی میشود
ریشه کلمه:
سفه (۱۱ بار)

حماقت. قاموس آن را جهالت گفته. راغب گوید: سبکی است در بدن و در سبکی نفس در اثر نقصان عقل به کار رفته. حاح گفته: ضد حلم و اصل آن خفّت و حرکت است . «بِغَیْرِ عِلْ‏ٍ» قرینه است که سفه به معنی جهالت است سفاهة مثل سفه است . سفینه: احمق . جمع آن سفهاء است . * . از دیم ابراهیم اعراض نمی‏کند مگر آن کس که خودش را جاهل و سبک عقل کند. راغب گوید: آن به معنی احمق شود است ولی فعل از نفس مصروف شده. و «نفس» مفعول است.


کلمات دیگر: