مترادف مجیزگویی : تملق، چاپلوسی، چرب زبانی، مداهنه گری
مجیزگویی
مترادف مجیزگویی : تملق، چاپلوسی، چرب زبانی، مداهنه گری
مترادف و متضاد
تملق، چاپلوسی، چربزبانی، مداهنهگری
لغت نامه دهخدا
مجیزگویی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) حالت و صفت مجیزگوی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). تملق گویی. و رجوع به مجیز و مجیزگوی شود.
پیشنهاد کاربران
چاپلوسی. حق مطلب را ادا نکردن . مداهنه کردن .
کلمات دیگر: