کلمه جو
صفحه اصلی

از دست رفته


مترادف از دست رفته : فقید، مرحوم، مرده، گمشده، مفقود، هدر، بی اختیار، شیفته، مدهوش

فارسی به انگلیسی

gone, goner

فارسی به عربی

مفقود

مترادف و متضاد

lost (صفت)
منحرف، مفقود، گم شده، از دست رفته، زیان دیده، شکست خورده گمراه

lorn (صفت)
متروک، نومید، گم شده، از دست رفته، نابود شده، بر باد رفته

فرهنگ فارسی

( اسم صفت ) ۱ - از خود بیخود شده مدهوش . ۲ - گم شده نابودشده مرده . ۳ - عاشق شیفته . ۴ - ورشکست گردیده ( بازرگان ) .

دانشنامه عمومی

از دست رفته نمایشنامه ای است از اکبر رادی، نوشته به سال ۱۳۳۶، که در زمستان ۱۳۹۷ منتشر شد.
در وبسایت کتابخانهٔ ملّی ایران
این نخستین نمایشنامهٔ رادی است که در سال های جوانی نوشته شده. رادی این نمایشنامه را هرگز منتشر نکرد. پس از مرگ نویسنده، نمایشنامه به کوشش بهروز محمودی بختیاری به وسیلهٔ نشر خاموش در تهران منتشر شد.

پیشنهاد کاربران

مافات

ضایعه - مافات

از دست رفته: گم شده
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۹۴ ) .


کلمات دیگر: