کلمه جو
صفحه اصلی

برساخته


مترادف برساخته : جعلی، ساختگی، مصنوعی، غیرواقعی

متضاد برساخته : واقعی، حقیقی

مترادف و متضاد

جعلی، ساختگی، مصنوعی، غیرواقعی ≠ واقعی، حقیقی


فرهنگ فارسی

محصول ساختگی .

واژه‌ای که با استفاده از فرایند برساختن به وجود آمده و وارد یک زبان شده است


لغت نامه دهخدا

برساخته. [ ب َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) محصول. مصنوعی. مزور.ساختگی. منحوت. مصنع. ( یادداشت مؤلف ) :
چه باشد سخنهای برساخته
شب و روز اندیشه پرداخته.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
|| مهیا. آماده. مجهز. ساخته. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به برساختن و ساختن و ساخته در همین لغت نامه شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{coined} [زبان شناسی] واژه ای که با استفاده از فرایند برساختن به وجود آمده و وارد یک زبان شده است


کلمات دیگر: