کلمه جو
صفحه اصلی

تطمیع کردن


مترادف تطمیع کردن : به طمع انداختن، آزمند ساختن، بیوسانیدن، تحریص کردن، به آز افکندن

فارسی به انگلیسی

to allur


allure, bait, corrupt, entice, tamper, tempt


allure, bait, corrupt, entice, tamper, tempt, to allur

فارسی به عربی

اغراء , رشوة , صفقة

مترادف و متضاد

به طمع‌انداختن، آزمند ساختن، بیوسانیدن، تحریص کردن، به آز افکندن


allure (فعل)
به طمع انداختن، تطمیع کردن

bribe (فعل)
تطمیع کردن، رشوه دادن

buy (فعل)
تطمیع کردن، خریدن، خریداری کردن، خرید کردن

buy off (فعل)
تطمیع کردن، با پول مصالحه کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بطمع انداختن آزمند کردن بیوسانیدن .


کلمات دیگر: