کلمه جو
صفحه اصلی

تعارض داشتن


مترادف تعارض داشتن : ناسازگار بودن، معارض بودن، معارضه داشتن، عناد داشتن، اختلاف داشتن، خلاف ورزیدن

فارسی به انگلیسی

to contradict, to oppose, to be in conflict with


مترادف و متضاد

اختلاف داشتن، خلاف‌ورزیدن


۱. ناسازگار بودن
۲. معارض بودن، معارضه داشتن
۳. عناد داشتن
۴. اختلاف داشتن، خلافورزیدن


ناسازگار بودن


معارض بودن، معارضه داشتن


عناد داشتن


فرهنگ فارسی

ناسازگار بودن، تضاد داشتن



کلمات دیگر: