مترادف متوالیا : پیاپی، دمادم، متعاقب
متوالیا
مترادف متوالیا : پیاپی، دمادم، متعاقب
فارسی به انگلیسی
consecutively, successlvely
مترادف و متضاد
متوالیا، پی درپی
فرهنگ فارسی
بطور توالی : دانشجویان متوالیا وارد میشدند .
لغت نامه دهخدا
( متوالیاً ) متوالیاً. [ م ُ ت َ یَن ْ ] ( ع ق ) از پی هم و پی در پی و بدون انقطاع. ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: