برابر پارسی : برای نمونه
برای مثال
برابر پارسی : برای نمونه
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
یعنی
مترادف و متضاد
یعنی، برای مثال، بنام، به عبارت دیگر، با ذکر نام
یعنی، برای مثال، به عبارت دیگر
فرهنگ فارسی ساره
برای نمونه
پیشنهاد کاربران
For example
such as
For exampel
For instance
In other words
For examples
videlicet
همین درسته
همین درسته
از جمله آن که . . . . . . . . .
ااانماامات
For exampel برای مثال
Exampel مثال
Exampel مثال
کلمات دیگر: