مترادف برو برگرد : چون وچرا، شک، تردید
برو برگرد
مترادف برو برگرد : چون وچرا، شک، تردید
فرهنگ فارسی
چون و چرا برو برگرد نداشتن .
لغت نامه دهخدا
برو برگرد. [ ب ُ رَ / رُو ب َ گ َ ] ( اِمص مرکب ) چون و چرا. ( فرهنگ لغات عامیانه ).
- برو برگرد نداشتن ؛ بی تخلف بودن. محقق و مسلم و قطعی و بی چون و چرا بودن. ( فرهنگ لغات عامیانه ).
- برو برگرد نداشتن ؛ بی تخلف بودن. محقق و مسلم و قطعی و بی چون و چرا بودن. ( فرهنگ لغات عامیانه ).
کلمات دیگر: