کلمه جو
صفحه اصلی

صفوه

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان بالا ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه

لغت نامه دهخدا

صفوة. [ ص َ / ص ُ / ص ِ وَ ] (ع اِ) خالص و برگزیده ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (بحر الجواهر). برگزیده و آنچه صاف باشد از تیرگی و غش . (غیاث اللغات ). خالص . (مهذب الاسماء). || (اِمص ) برگزیدگی . (غیاث اللغات ). بی آمیغی . پاکی . ویژگی . نابی . بی غشی . خلاف کدورت . || (مص ) خلاصه کردن . (غیاث اللغات ). || صاف شدن . (غیاث اللغات ). صافی شدن . (دهار).


صفوة. [ ص َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاولایت ، بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . در 4000 گزی شمال تربت حیدریه و 2000گزی شمال شوسه ٔ عمومی تربت به باخرز. جلگه . معتدل . سکنه 196 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، بنشن ، تریاک . شغل اهالی زراعت ، گله داری . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


دانشنامه عمومی

لقب حضرت آدم. || آدم صَفوةِالله:حضرت آدم، برگزیدۀ خدا.


جدول کلمات

برگزیده , پاکیزه


کلمات دیگر: