کلمه جو
صفحه اصلی

بارجان

لغت نامه دهخدا

بارجان. ( اِخ ) از قرای خانلنجان از اعمال اصفهانست. ( معجم البلدان ) ( مرآت البلدان ج 1 ص 155 ) ( دِمزن ).

بارجان. ( اِخ ) کوهی است بکرمان و شهرکهای کفتر و دهک بر این کوه است. ( حدود العالم ) : امیر جلال الدین سالار بلند که در کوه بارجان بودعصیان نموده بود. ( المضاف الی بدایع الازمان ص 49 ).

بارجان . (اِخ ) از قرای خانلنجان از اعمال اصفهانست . (معجم البلدان ) (مرآت البلدان ج 1 ص 155) (دِمزن ).


بارجان . (اِخ ) کوهی است بکرمان و شهرکهای کفتر و دهک بر این کوه است . (حدود العالم ) : امیر جلال الدین سالار بلند که در کوه بارجان بودعصیان نموده بود. (المضاف الی بدایع الازمان ص 49).



کلمات دیگر: