کلمه جو
صفحه اصلی

ابن عریف

لغت نامه دهخدا

ابن عریف. [ اِ ن ُ ع َ ] ( اِخ ) رجوع به احمدبن محمدبن موسی بن عطأاﷲ ابوالعباس شود.

ابن عریف. [ اِ ن ُ ع َ ] ( اِخ ) رجوع به حسن بن ولیدبن نصر... شود.

ابن عریف . [ اِ ن ُ ع َ ] (اِخ ) رجوع به احمدبن محمدبن موسی بن عطأاﷲ ابوالعباس شود.


ابن عریف . [ اِ ن ُ ع َ ] (اِخ ) رجوع به حسن بن ولیدبن نصر... شود.



کلمات دیگر: