کلمه جو
صفحه اصلی

بارسا

لغت نامه دهخدا

بارسا. ( اِ ) کاری که از روی شتاب کرده شود. ( ناظم الاطباء ). || آغاز کاری. ( دِمزن ). شروع در کار. ( ناظم الاطباء ). بمعنی اول کار است. ( شعوری ج 1 ورق 150 ). اول کار. ( دِمزن ).

دانشنامه عمومی

بارسا (ابهام زدایی). بارسا ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
بارسا (کومونه)
بارسا (گوئیباره)


کلمات دیگر: