کلمه جو
صفحه اصلی

ناتوان شدن

فارسی به انگلیسی

fail, weaken

پیشنهاد کاربران

قاصر آمدن
( مصدر ) عاجز آمدن ناتوان شدن .

از کمر افتادن ؛ کنایه از ناتوان شدن. عاجز شدن. شکسته گردیدن :
هان تا لب شیرین نستاند دلت از دست
کانکه از غم او کوه گرفت از کمر افتاد.
سعدی.


کلمات دیگر: