کلمه جو
صفحه اصلی

روذان

فرهنگ فارسی

شهرکی است اندر کوه و شکستگیها

لغت نامه دهخدا

روذان. ( اِخ ) شهری است بر حد میان پارس و کرمان ، منزل کاروان است و سردسیر است. ( حدود العالم ). شهرکی است نزدیک ابرقویه در سرزمین فارس ، ابن البناء گوید، روذان از نواحی کرمان و آنرا سه شهر بود: اناس و ادکان و ابان. و قصبه روذان حصنی استوار داشته و آنرا هشت در بوده است. ( از معجم البلدان ). رجوع به رودان ( ناحیه ای در جنوب کرمان ) شود.

روذان. ( اِخ ) شهرکی از ناحیت حدود خراسان. رجوع به رودان و حدودالعالم شود.

روذان. ( اِخ ) رودان. شهرکی است از قرنین کوچکتر نزدیک فیروزقند، از طرف راست کسی که از بست بسوی رخد رود. ( اصطخری از حاشیه تاریخ سیستان 304 ). رجوع به رودان شود.

روذان. ( اِخ ) رودان. از دیه های خوارزم است. رجوع به رودان و معجم البلدان شود.

روذان. ( اِخ ) شهرکی است [ از دیلمان به طبرستان از پادشایی استندار ] اندر کوه و شکستگیها. و از روذان جامه سرخ خیزد پشمین که از وی بارانی کنند و بهمه جهان برند و گلیمهای کبود خیزد که هم به ناحیت طبرستان بکار دارند. ( حدود العالم ).

روذان . (اِخ ) رودان . از دیه های خوارزم است . رجوع به رودان و معجم البلدان شود.


روذان . (اِخ ) رودان . شهرکی است از قرنین کوچکتر نزدیک فیروزقند، از طرف راست کسی که از بست بسوی رخد رود. (اصطخری از حاشیه ٔ تاریخ سیستان 304). رجوع به رودان شود.


روذان . (اِخ ) شهرکی از ناحیت حدود خراسان . رجوع به رودان و حدودالعالم شود.


روذان . (اِخ ) شهرکی است [ از دیلمان به طبرستان از پادشایی استندار ] اندر کوه و شکستگیها. و از روذان جامه ٔ سرخ خیزد پشمین که از وی بارانی کنند و بهمه ٔ جهان برند و گلیمهای کبود خیزد که هم به ناحیت طبرستان بکار دارند. (حدود العالم ).


روذان . (اِخ ) شهری است بر حد میان پارس و کرمان ، منزل کاروان است و سردسیر است . (حدود العالم ). شهرکی است نزدیک ابرقویه در سرزمین فارس ، ابن البناء گوید، روذان از نواحی کرمان و آنرا سه شهر بود: اناس و ادکان و ابان . و قصبه ٔ روذان حصنی استوار داشته و آنرا هشت در بوده است . (از معجم البلدان ). رجوع به رودان (ناحیه ای در جنوب کرمان ) شود.



کلمات دیگر: