علی هروی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
علی هروی . [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) خراس . رجوع به علی خراس شود.
علی هروی . [ع َ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) ابن سلطان محمد هروی قاری حنفی . مکنی به نورالدین . رجوع به قاری و علی قاری شود.
علی هروی . [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) (امیر...). وی در قرن نهم در مدرسه ٔ عبدالرحمان جامی می زیست و از جامی تلمذ میکرد شعر نیز می سرود و قسمتی از اشعار او را میر علیشیر نقل کرده است . (از الذریعه ج 9 ص 765).
علی هروی . [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) (میر...). وی از خطاطان مشهور بود و به زبان ترکی و فارسی شعر نیز می سرود. استاد خط او سلطانعلی مشهدی بود و برخی خط وی را بر استادش ترجیح داده اند. علی هروی دراواخر عمر توسط ازبکان اسیر گشت و به بخارا منتقل شد و در آنجا به سال 924 یا 925 و یا 926 هَ . ق . درگذشت و در مرقد سیف الدین باخرزی دفن شد. او را رساله ای است به فارسی به نام «مدادالخط». و نیز اشعار و معماهایی از وی نقل میکنند. (از الذریعه ج 9 ص 764).
علی هروی . [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن علی هروی موصلی . مکنی به ابوالحسن . رحاله ٔ (سیّاح ) قرن ششم هَ . ق . رجوع به علی (ابن ابی بکربن ...) و ابوالحسن سیاح شود.
علی هروی . [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) ابن احمدبن سهل فوشنجی هروی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن فوشنجی و علی (ابن احمدبن ...) شود.
علی هروی . [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن هیصم هروی . او عالم و ادیب و شاعر بود و پیش از سال 280 هَ . ق . می زیست . وی به بغداد رفت و در آنجا از عثمان بن سعید دارمی حدیث روایت کرد و ابواحمد غطریفی جرجانی از وی روایت دارد. او راست : 1- تصفیةالقلوب . 2- دیوان شعر. 3- عقودالجواهر. 4- مفتاح البلاغة. 5- النکت . 6- نهج الرشاد. (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 91 و تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 13 ص 5 و معجم الادباء یاقوت ج 13 ص 277 و اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 41 ص 341 و هدیة العارفین بغدادی ج 1 ص 697).
علی هروی . [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) ابن محمد هروی . مکنی به ابوالحسن . وی ادیب و نحوی بود به مصر سفر کرد و در آنجا مسکن گزید و از ازهری روایت کرد. هروی پیش از سال 370 هَ . ق . در قید حیات بود و سال وفات او را درحدود 415 هَ .ق . نوشته اند. او راست : 1- الازهیة، که شرح حروف و عوامل است . 2- الذخائر، در نحو، در چهار مجلد. 3- المرشد، که خلاصه ای است از قواعد نحوی . (از معجم المؤلفین از معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 248 و انباء الرواة قفطی ج 2 ص 311 و بغیةالوعاة سیوطی ص 355 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 73 و هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 686).
علی هروی . [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن محمدبن عبداﷲبن عباد عبادی هروی شافعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی عبادی شود.
علی هروی . [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) ابن محمودبن محمدبن مسعودبن محمودبن محمدبن محمدبن محمدبن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی . مشهور به مصنفک و ملقب به علاءالدین . رجوع به علی مصنفک شود.
علی هروی. [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] ( اِخ ) ( امیر... ). وی در قرن نهم در مدرسه عبدالرحمان جامی می زیست و از جامی تلمذ میکرد شعر نیز می سرود و قسمتی از اشعار او را میر علیشیر نقل کرده است. ( از الذریعه ج 9 ص 765 ).
علی هروی. [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] ( اِخ ) ابن ابی بکربن علی هروی موصلی. مکنی به ابوالحسن. رحاله ( سیّاح ) قرن ششم هَ. ق. رجوع به علی ( ابن ابی بکربن... ) و ابوالحسن سیاح شود.
علی هروی. [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] ( اِخ ) ابن احمدبن سهل فوشنجی هروی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن فوشنجی و علی ( ابن احمدبن... ) شود.
علی هروی. [ع َ ی ِ هَِ رَ ] ( اِخ ) ابن سلطان محمد هروی قاری حنفی. مکنی به نورالدین. رجوع به قاری و علی قاری شود.
علی هروی. [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن هیصم هروی. او عالم و ادیب و شاعر بود و پیش از سال 280 هَ. ق. می زیست. وی به بغداد رفت و در آنجا از عثمان بن سعید دارمی حدیث روایت کرد و ابواحمد غطریفی جرجانی از وی روایت دارد. او راست : 1- تصفیةالقلوب. 2- دیوان شعر. 3- عقودالجواهر. 4- مفتاح البلاغة. 5- النکت. 6- نهج الرشاد. ( از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 91 و تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 13 ص 5 و معجم الادباء یاقوت ج 13 ص 277 و اعیان الشیعه عاملی ج 41 ص 341 و هدیة العارفین بغدادی ج 1 ص 697 ).
علی هروی. [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] ( اِخ ) ابن محمدبن احمدبن محمدبن عبداﷲبن عباد عبادی هروی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی عبادی شود.
علی هروی. [ ع َ ی ِ هَِ رَ ] ( اِخ ) ابن محمد هروی. مکنی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی بود به مصر سفر کرد و در آنجا مسکن گزید و از ازهری روایت کرد. هروی پیش از سال 370 هَ. ق. در قید حیات بود و سال وفات او را درحدود 415 هَ.ق. نوشته اند. او راست : 1- الازهیة، که شرح حروف و عوامل است. 2- الذخائر، در نحو، در چهار مجلد. 3- المرشد، که خلاصه ای است از قواعد نحوی. ( از معجم المؤلفین از معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 248 و انباء الرواة قفطی ج 2 ص 311 و بغیةالوعاة سیوطی ص 355 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 73 و هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 686 ).
دانشنامه عمومی
او در ۱۱۷۳–۱۱۷۴ میلادی، به بیت المقدس مسافرت نمود، این شهر در آن زمان در در دست مسیحیان بود. در مسافرتی دیگر شاهد یکی از فوران های کوه اتنا در ایتالیای امروز بود، در قسطنطنیه مانوئل اول کومننی (امپراتور از ۱۱۴۳ تا ۱۱۸۰ میلادی) را ملاقات کرد. در ۱۱۹۷ میلادی، در دریا گرفتار ناوگانی شد که ریچارد شیردل را به محاصرهٴ عکا می برد، و در ضمن آن بخشی از یادداشت هایش را گم کرد.
وی کتابی برای راهنمایی حجاج نوشت به نام کتاب الإشارة فی معرفة الزیارة، که به ترتیب از شام، فلسطین، مصر، امپراتوری بیزانس، بین النهرین، هند، عربستان، مغرب و حبشه گفتگو می کند، و دربارهٴ همهٴ این کشورها، غیر از دوتای آخری، اطلاعاتی مختصر ولی دست اول می دهد. وی تألیف دیگری نیز به نام کتاب العجائب دارد.
او در ۱۲۱۴–۱۲۱۵ میلادی، در حلب، درگذشت.