کلمه جو
صفحه اصلی

علی کندی

فرهنگ فارسی

ابن مظفر بن ابراهیم و یا هدیه بن عمر بن یزید اسکندرانی وداعی دمشقی متوفی در ۷۱۶ قمری

لغت نامه دهخدا

علی کندی .[ ع َ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) ابن مجاهدبن مسلم بن رفیع کابلی رازی کندی . مکنی به ابومجاهد. رجوع به کابلی (ابومجاهد علی بن ...) و به علی (ابن مجاهدبن مسلم ...) شود.


علی کندی . [ ع َ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جباره ٔ کندی محلی سخاوی مالکی . ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جبارة. رجوع به علی (ابن جبارة...) شود.


علی کندی . [ ع َ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) ابن ثروان بن حسن کندی . مکنی به ابوالحسن . وی پسر عم تاج الدین ابی الیمن زیدبن حسن کندی است و عماد او را در «خریدة» ذکر کرده و اصل او را از خابور دانسته است . او در دمشق به کثرت فضل و دانش و نیکی شعر مشهور بود و پس از سال 565 هَ . ق . درگذشت . (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 105).


علی کندی . [ ع َ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) ابن مظفربن ابراهیم (یا هدیة)بن عمربن یزید اسکندرانی وداعی دمشقی . متوفی در716 هَ . ق . رجوع به علاءالدین (ابن مظفر...) شود.


علی کندی . [ ع َ ی ِ ک ِ ] (اِخ )ابن عبدالرحیم بن محمد کندی . آل باکثیر. فقیه و شاعراز اهالی حضرموت بود. و در سال 1081 هَ . ق . در شهرتریس از شهرهای حضرموت متولد شد و در سال 1145 هَ .ق . در همانجا درگذشت . او راست : 1- بدیعیة و شرح آن .2- الدلیل القویم لاهل تریم . (از معجم المؤلفین ).


علی کندی . [ ع َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق ، بخش قره آغاج ، شهرستان مراغه . دارای 116 تن سکنه . آب آن از چشمه سارها تأمین می شود. و محصول آن غلات و نخود و بزرک است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


علی کندی. [ ع َ ی ِ ک ِ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جباره کندی محلی سخاوی مالکی. ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جبارة. رجوع به علی ( ابن جبارة... ) شود.

علی کندی. [ ع َ ی ِ ک ِ ] ( اِخ ) ابن ثروان بن حسن کندی. مکنی به ابوالحسن. وی پسر عم تاج الدین ابی الیمن زیدبن حسن کندی است و عماد او را در «خریدة» ذکر کرده و اصل او را از خابور دانسته است. او در دمشق به کثرت فضل و دانش و نیکی شعر مشهور بود و پس از سال 565 هَ. ق. درگذشت. ( از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 105 ).

علی کندی. [ ع َ ی ِ ک ِ ] ( اِخ )ابن عبدالرحیم بن محمد کندی. آل باکثیر. فقیه و شاعراز اهالی حضرموت بود. و در سال 1081 هَ. ق. در شهرتریس از شهرهای حضرموت متولد شد و در سال 1145 هَ.ق. در همانجا درگذشت. او راست : 1- بدیعیة و شرح آن.2- الدلیل القویم لاهل تریم. ( از معجم المؤلفین ).

علی کندی.[ ع َ ی ِ ک ِ ] ( اِخ ) ابن مجاهدبن مسلم بن رفیع کابلی رازی کندی. مکنی به ابومجاهد. رجوع به کابلی ( ابومجاهد علی بن... ) و به علی ( ابن مجاهدبن مسلم... ) شود.

علی کندی. [ ع َ ی ِ ک ِ ] ( اِخ ) ابن مظفربن ابراهیم ( یا هدیة )بن عمربن یزید اسکندرانی وداعی دمشقی. متوفی در716 هَ. ق. رجوع به علاءالدین ( ابن مظفر... ) شود.

علی کندی. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق ، بخش قره آغاج ، شهرستان مراغه. دارای 116 تن سکنه. آب آن از چشمه سارها تأمین می شود. و محصول آن غلات و نخود و بزرک است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

علی کندی. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه. این ده مشهور به علوکندی است. رجوع به علوکندی شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

علی کندی . [ ع َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه . این ده مشهور به علوکندی است . رجوع به علوکندی شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


دانشنامه عمومی

علی کندی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
علی کندی (ارومیه)
علی کندی (چاراویماق)
علی کندی (شوط)


کلمات دیگر: