کلمه جو
صفحه اصلی

سلاطه

فرهنگ فارسی

دراز زبان شدن یا دراز دست و چیره شدن .

لغت نامه دهخدا

( سلاطة ) سلاطة. [ س َ طَ ] ( ع مص ) دراززبان شدن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). || درازدست و چیره شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

سلاطة. [ س َ طَ ] (ع مص ) دراززبان شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || درازدست و چیره شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).



کلمات دیگر: