کلمه جو
صفحه اصلی

علی کاشانی

فرهنگ فارسی

ابن کمال الدین حسین کاشانی ملقب به غیاث الدین

لغت نامه دهخدا

علی کاشانی. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) ( ملا... ) مشهور به ملا علی حالی. او را اشعاری است که در تحفه سامی منقول است. ( از الذریعه ج 9 ).

علی کاشانی. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) ابن خواجه میراحمد محتشم کاشانی. رجوع به علی محتشم شود.

علی کاشانی. [ ع َی ِ ] ( اِخ ) ابن قاسم کاشانی کاتب. مکنی به ابوالحسن. وی از نویسندگان مبرز بود و او را برخی از نامه ها است که در معجم الادباء نقل شده است. رجوع به معجم الادباء چ قاهره ج 14 ص 99 و چ مارگلیوث ج 5 ص 295 شود.

علی کاشانی. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ )ابن کمال الدین حسین کاشانی. ملقب به غیاث الدین. رجوع به غیاث الدین ( علی بن کمال الدین حسین کاشانی ) شود.

علی کاشانی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (ملا...) مشهور به ملا علی حالی . او را اشعاری است که در تحفه ٔ سامی منقول است . (از الذریعه ج 9).


علی کاشانی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن خواجه میراحمد محتشم کاشانی . رجوع به علی محتشم شود.


علی کاشانی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ )ابن کمال الدین حسین کاشانی . ملقب به غیاث الدین . رجوع به غیاث الدین (علی بن کمال الدین حسین کاشانی ) شود.


علی کاشانی . [ ع َی ِ ] (اِخ ) ابن قاسم کاشانی کاتب . مکنی به ابوالحسن . وی از نویسندگان مبرز بود و او را برخی از نامه ها است که در معجم الادباء نقل شده است . رجوع به معجم الادباء چ قاهره ج 14 ص 99 و چ مارگلیوث ج 5 ص 295 شود.



کلمات دیگر: