علی کرکی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
علی کرکی. [ ع َ ی ِ ک َ رَ ] ( اِخ ) ابن محمد حر عاملی کرکی. رجوع به علی حر شود.
علی کرکی. [ ع َ ی ِ ک َ رَ ] ( اِخ ) ابن هلال کرکی. پدرش مشهور به منشار بوده است. وی فقیه و ساکن اصفهان بود و در سال 984 هَ. ق. در آنجا درگذشت و جسدش به مشهد رضا( ع ) منتقل شد. او راست : کتاب الطهارة که آن را به فرمان شاه طهماسب نگاشت. ( از معجم المؤلفین از اعیان الشیعه عاملی ج 42 ص 200 ).
علی کرکی . [ ع َ ی ِ ک َ رَ ] (اِخ ) ابن حسین بن عبدالعالی کرکی عاملی . مشهور به محقق ثانی ، و محقق کرکی ، و شیخ علائی ، و مولی مروج . فقیه بود و در 29 ذی حجه ٔ سال 940 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- جامع المقاصدفی شرح القواعد، در فقه . 2- حاشیه بر شرائع. 3- الرسالة الجعفریة. 4- الرضا (ع ). 5- صیغ العقود والایقاعات . (از معجم المؤلفین از اعیان الشیعة ج 41 ص 174 وروضات الجنات خوانساری ص 402 و هدیة العارفین ج 1 ص 744 و فوائدالرضویة ج 1 ص 303 و امل الاَّمل ص 443).
علی کرکی . [ ع َ ی ِ ک َ رَ ] (اِخ ) ابن محمد حر عاملی کرکی . رجوع به علی حر شود.
علی کرکی . [ ع َ ی ِ ک َ رَ ] (اِخ ) ابن هلال کرکی . پدرش مشهور به منشار بوده است . وی فقیه و ساکن اصفهان بود و در سال 984 هَ . ق . در آنجا درگذشت و جسدش به مشهد رضا(ع ) منتقل شد. او راست : کتاب الطهارة که آن را به فرمان شاه طهماسب نگاشت . (از معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 42 ص 200).