فرو نشاندن شهوت و چون آن را به آتش تشبیه می کنند از اینرو با ترکیب می شود
شهوت کشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شهوت کشتن. [ ش َهَْ وَ ک ُ ت َ ] ( مص مرکب ) فرونشاندن شهوت ، و چون آن را به آتش تشبیه می کنند از اینرو با «کشتن » ترکیب میشود :
گر امروز آتش شهوت بکشتی بیگمان رستی
وگرنه تَف این آتش تو را هیزم کند فردا.
گر امروز آتش شهوت بکشتی بیگمان رستی
وگرنه تَف این آتش تو را هیزم کند فردا.
سنایی.
کلمات دیگر: