( اسم ) قوم و خویش .
کس و کوی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کس و کوی. [ ک َ س ُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) قبیله و خاندان و دوستان ( ناظم الاطباء ). قوم و خویش.
- بی کس و کوی ؛ بی کس و بی یار و معین و مهجور. ( ناظم الاطباء ).
- بی کس و کوی ؛ بی کس و بی یار و معین و مهجور. ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: