کلمه جو
صفحه اصلی

علی بولاقی

لغت نامه دهخدا

علی بولاقی. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) ابن احمدبن محمدبن ابراهیم عزیزی بولاقی شافعی ، ملقب به نورالدین. رجوع به علی عزیزی شود.

علی بولاقی. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) ابن حسین مسرعی ، مشهور به بولاقی. عالم در بیان. وی در سال 1307 هَ. ق. در قید حیات بود. او راست : تبیان البیان بر حاشیه احمد صاوی بر شرح تحفةالاخوان دردیر، در علم بیان. ( از معجم المؤلفین بنقل از فهرست الخدیویة ج 4 ص 125. معجم المطبوعات ص 606. ایضاح المکنون ج 1 ص 223 ).

علی بولاقی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن ابراهیم عزیزی بولاقی شافعی ، ملقب به نورالدین . رجوع به علی عزیزی شود.


علی بولاقی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسین مسرعی ، مشهور به بولاقی . عالم در بیان . وی در سال 1307 هَ . ق . در قید حیات بود. او راست : تبیان البیان بر حاشیه ٔ احمد صاوی بر شرح تحفةالاخوان دردیر، در علم بیان . (از معجم المؤلفین بنقل از فهرست الخدیویة ج 4 ص 125. معجم المطبوعات ص 606. ایضاح المکنون ج 1 ص 223).



کلمات دیگر: