علی بحری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
علی بحری. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بحری مصری مالکی ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. از قضات قرن نهم هجری. رجوع به علی مصری شود.
علی بحری. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) ابن احمدبن زین الدین بحری ( علی تقی.... ). او راست : نهج المحجة، که در سال 1235 هَ. ق. از تألیف آن فراغت یافت. ( از معجم المؤلفین بنقل از فهرست دارالکتب المصریة ج 5 ص 397 ).
علی بحری. [ ع َ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) منصور. از ممالک بحری. رجوع به علاءالدین بحری شود.
علی بحری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بحری مصری مالکی ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن . از قضات قرن نهم هجری . رجوع به علی مصری شود.
علی بحری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن ایبک ترکمانی صالحی ، ملقّب به نورالدین و منصور. دومین از ممالیک بحری مصر و شام بود. وی در سال 645 هَ . ق . متولد شد و چون در سال 656 هَ .ق . پدرش الملک المعز آیبک به قتل رسید وی را با وجود صغر سن به پادشاهی برگزیدند و لقب منصور بدو دادندو علم الدین سنجر حلبی از جانب وی به اداره ٔ امور مملکت پرداخت . هنگامی که هلاکوخان مغول بر بغداد استیلا یافت و پسر خود را با لشکری عظیم برای تسخیر شام فرستاد، امرای دولت بحریه نیکوتر دیدند که پادشاهی مقتدرتر بر مملکت حکومت کند. لذا در اواخر سال 657 هَ . ق . او را از پادشاهی خلع کردند و با مادرش به دمیاط فرستادند و وی تا آخر عمر در آنجا بسر برد. و بجای او فرمانده لشکر و نائب السلطنه که شخصی بنام «قطز» بود عهده دار امور مملکت شد. (از الاعلام زرکلی بنقل از السلوک مقریزی ج 1 ص 405) (از طبقات سلاطین اسلام ص 71).
علی بحری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) منصور. از ممالک بحری . رجوع به علاءالدین بحری شود.
علی بحری . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن احمدبن زین الدین بحری (علی تقی ....). او راست : نهج المحجة، که در سال 1235 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . (از معجم المؤلفین بنقل از فهرست دارالکتب المصریة ج 5 ص 397).